خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۲۲ مطلب با موضوع «حرف های من» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

به چه قیمتی!؟

گاهی وقتها باید کوتاه اومد...ولی نه اونقدری که طرف خر فرضت کنه!گاهی وقتها هم نباید کوتاه اومد....ولی نه اونقدری که پل های پشت سرت خراب بشن و راه برگشت نداشته باشی!بعضی وقتها آدما بابت کارای بقیه که باعث ناراحتیشون شده، خیلی حرصی میشن (شایدم یه چی دیگه میشن!) و هیچ جوره کوتاه نمیان.مثلن طرف بهت یه حرفی زده ناراحت شدی و اون معذرت خواهی کرده ولی شما تا چند روز به بدترین نحو ممکن طرفو میچزونی که بگی آررررره! بگو غلط کردی تا ولت کنم!! در صورتی که اصلن اون قضیه رو فراموش کردی و حتی شاید زیادم ناراحت نشده باشی!گاهی وقتها آدما به حرفایی که میزنن توجهی نمی کنن و اگه کسی ناراحت بشه براشون مهم نیست! ولی بعد یه مدت (مدتش بستگی به میزان تحمل طرف داره) که به کارشون فکر میکنن میبینن بد حرف زدن یا کار بدی در حق طرفشون کردن پس میان برای معذرت خواهی و توقع دارن فقط و فقط به دلیل اینکه معذرت خواهی کردن!!! طرف اونا رو ببخشه و کوتاه بیاد!مهم جمع کردن قضیه توسط مقصره که معمولا نمیتونه خوب جمعش کنه و تا مدت ها باعث کدورت میشه×(باز هم این مدتش بستگی به تحمل طرفین داره!) ولی خب آدم وقتی ناراحت میشه بدلیل اینکه طرفشو دوس داره کوتاه میاد و خب میبخشه شاید حتی فراموشم بکنه! ولی این دلیل نمیشه طرف پررو بشه و هر دفعه همون اشتباهشو تکرار کنه...آدما از یه جایی به بعد دیگه میگن "وللللش... اون که قدر نمیدونه!"پ.ن:1. به شخصه در همه ی مدتی که یه کدورتی پیش میاد به فکر غرور طرفم هستم و چیزی نمیگم که دیگه نتونم بعدن جمعش کنم ولی غرور خودم مهمتره!من که نمیتونم هر دفعه هرچی بهم گفتن بگم هه هه هه خب مهم نیست چون دوستش دارم میبخشم!مخصوصن که اصلن مقصرم نباشم! دیگه قطعن طرف باید یه جوری حس معذرت خواهی داشته باشه و پشیمونیشو بهم بفهمونه!2. اشکای آدما حُرمت داره! بیخودی و به خاطر کوچکترین مسائل اشک طرفتونو در نیارید...بخدا دامنتونو میگیره!3. نذارید کار از کار بگذره و بعد بیاید معذرت خواهی کنید× تو اوج عصبانیتتون یه لحظه فکر کنید شاید حق با اونه و من دارم اشتباه میکنم! وقتی هر چی دلتون خواست بهش گفتین و دلشو شکستید دیگه سخته بخشیده بشید...از ما گفتن!
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰
نرم دانشگاه چی میشه؟برای اینکه حرفای یه ملت بیشعور که اصلن من براشون مهم نیستم، درست از آب در نیاد و بعدن نگن" دیدی گفتم!!!" من باید بسوزم و بهترین دوران زندگیمو بسوزونم!؟من فقط "خودم" برام مهمه و بس!بابا گذاشته به عهده خودم...چقد سختش کرد برام! ولی در عین حال راحتم کرد!
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰

یه ایطو چیزایی...

همیشه یه ایطو چیزایی حال آدمو خوب میکنه :بچه ای که توی تاکسی کنارت تو بغل مامانش نشسته و عاشق بند کیف تو شده و همش بهت لبخندای جیگرونه میزنه...برادرزاده ای که از دیوار راست بالا میره...ادامه دارد...
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰

حوصله یوخ!

خیلی بی حوصله شدم. همش خوابم میاد!همش دوس دارم یه کاری بکنم ولی حسش نیست! زیادی شیرازی شدم... :|از وقتی بی بی فوت شده همش تو فکر مرگم! همش فک میکنم وقتی بمیرم خب همه چی خوبه، همه چی ارومه، من مردم و نابود شدم و بقیه هم به زندگیشون ادامه میدن! نهایت تا سرسالم به فکرم باشن...بعدش دوباره زندگیشون رو ادامه میدن...اَهههه!+خاک تو سرم کنن با این فکرای مسخره ام!خاک تو سرم کنن با این زندگی ِ مزخرفم!خاک تو سرم کنن با این کارای بیهوده ام!خاک تو سرم کنن یا این بی حوصله بودنم!...دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه!ولی در کل خاک تو سرم کنن!
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰

فریزر! free zer

خیلی سخته حرفای یه نفر دیگه باعث بشه رابطه ی دونفر دیگه خراب بشهاون یه نفر بهتره بره بمیره!اصلن هر بلایی سرش بیاد حقشه!ادمای مغرور خیلی وقتها دل بقیه رو میشکنن...دوست ندارم این مغرور بودنو!ادمایی که خودشونو عقل کل میدونن زخم زبون میزنن و حکم صادر میکنن...دوس ندارم این قضاوتو!ادمایی که عقل تو کلشون نیست یا به قولی جاهل تشریف دارن با حرفای بیخودیشون زندگی بقیه رو خراب میکنن...دوست ندارم این خر بودنو!از همه بدتر اونایی هستن که از روی حرص و حسد و بخل میان تو زندگی دیگران به قصد تخریب...دوس ندارم این حسادتو!
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰

خوشت بیاد؟

قدیما که عشق کتاب بودم، یه رمان خوندم که طرف به خاطر فشارای زندگی همش درد معده داشت و معده اش به خاطر استرسش میسوخت.خیلی کتابه برام جالب بود و اینکه طرف مثل من زیاد قوی نبود و بعدها زندگی ازش یه مرد ساخت...دلم خیلی برای اون کتاب تنگ شده که اگه دستم رسید بسوزونمش :|:|:|میگن هرچی بدت بیاد سرت میاد!واسه من انگار ضرب المثل ها هم هرجور دلشون بخواد بستگی به شرایط من تغییر میکنن!!!انگاری اماده ان که گند بزنن به اعصاب نداشته ی من!به نظرم از اون برهه تا این برهه زمانی، این ضرب المثل تصمیم گرفته اینطوری باشه:هرچی خوشت بیاد سرت میارم :|پ.ن:الانم عشق کتابم ولی وقتشو ندارم بخونم...شایدم شور و اشتیاقشو!
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰
یه وقتایی یه نفری که خیلی مهمه، اعصاب نداره و تو هم هی میخوای باهاش شوخی کنی و بخندونیش و شادش کنی و نذاری دپرس باشهولی انقد اوقات تلخی میکنه که دیگه تو هم اعصابت بهم میریزه و حالت گرفته میشه!بعد اون طرف دیگه حالش خوب میشه (چون اعصاب خوردیشو سر تو خالی کرده دیگه!!!) :|حالا میخواد بگه و بخنده و شاد باشه ولی حال تورو بدجوری گرفته!دیگه حالی به ادم میمونه!؟احوالی به ادم میمونه!؟نه والا!!!
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰

کاشکی...

نه میتونم ببخشم نه میتونم فراموش کنمدردی که تا ته قلبت نفوذ کنه بیرون رفتنی نیست!
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰

همین یه نفر

به نظرم تو زندگیم بابت خیلی چیزا حرص خوردم که ارزششو نداشته.به نظرم خیلی از مسایل کوچیکو بزرگ کردم اونم الکی! سرشم کلی اذیت شدم و الان که بهشون فکر میکنم میبینم، نه! نباید! ارزش نداشت!الان که خودمو میبینم، به نظرم خیلی از مسایل ریز برام ریزن! قدر نخود!چه خوب که بعد از بیست سال زندگی فهمیدم برای چی حرص بخورم برای چی نخورم!برای چی صدامو ببرم بالا برای چی سکوت کنم!روی چی تعصب داشته باشم و برای چیا بیخیال باشم!سر چی گیر بدم سر چی ببخشم!سر چی قهر کنم سر چی عذر بخوام!....ولی بعد از این همه تجربه!!!! هنوز سر بعضی مسایل درگیرم!نمی فهمم باید چی کار کنم!نمی فهمم چه رفتاری توی اون شرایط بهترین رفتاره! یا حداقل یه رفتار مناسبه!این ینی زندگی من بی وقفه جریان داره و مسیر زندگیم مثل خیابونای تهرونه. پر از چاله و سرعت گیر و خرابیه!تا الانم زندگیم همین بوده! ولی خداروشکر...خداروشکر که هیچ چاله ای برام چاه نشد و هیچ سرعت گیری باعث مرگ!مسیر زندگیم مثل جاده های کوهستانی پر از پیچ و خمه!ولی هیچ پیچ و خمی منو از پا درنیاورد!شابد باعت توقفم شد ولی یه توقف کوتاه!همیشه ی خدا تو زندگیم تنها بودم...همیشه!فقط خدارو بالای سرم احساس کردم...فقط خدایا ببخش که فقط این بالا سر بودنت تو لحظه های سختی احساس شده...ولی الان یکی هست که میخواد دستمو بگیرهببرتم بالای بالا! بعد از اونجا باهم پرواز کنیم...اوج بگیریم و با هم فرود بیاییم!خدایا بابت این یه نفر خیلی ممنونم! خدایا خیلی شـــــــــکــــــــــر!!
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰

نمی فهمم...

نمی فهمم چمه!خیلی سخته نفهمی چته...تا درد رو تشخیص ندی که درمانی واسش نیست!البته ایی مدل دردای من از اونایی هست که درمانی واسش نیست...یا شاید حداقل من فک میکنم نیست. خب نیست آقاجون! چی کار کنم وقتی حتی خودم نمی فهمم چه مرگمه...آی خدا خیلی سخته!که با این درد اگر در بند درمانند، در مانند!خودم میدونم چرت و پرت مینویسم...+دلم میخواد یه زنجیر خوشگل داشته باشم بندازم گردنم! همینطوری یهویی دلم خواست! که وقتایی بیکارم باهاش بازی بازی کنم...(بابا پنجعلی درونم میگه: حامد خان شما به خودت نگیر!!! این دختره دیوونه اس)+فردا مسابقه دارم و حوصله ندارم برم! به دکی گفتم واسه (...) میرم، گفت پس برو کیک و آبمیوه ات رو بخور و بیا!+بعد از مدت ها مریم السادات رو دیدم...کلی حرف زدیم...کلی دلم باز شد...+از اونجایی من این هفته نمی تونم برم خونه، نمی تونم بچه خواهرمو ببینم و نمی تونم شب شیشه بچه رو شرکت کنم!کارای واجب تر هست!+الان تو گوشم صدای امید نعمتیه!گروه پالت...دلم چارتار میخواد...پ.ن:بخون و رد شو... رد شووووو!
  • ft _nk