خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

فصل جدید

دیروز عقدم بود.برادرزاده ام که هنوز دوسالش نشده برگشته بهم میگه عمه پاطی (فاطی) پر!
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰

جهنم اشک

ی کاری کن من از این بلاتکلیفی دربیام. 
احساس میکنم تو برزخم. دیگه گریه کردنم ارومم نمیکنه.
دارم دق میکنم...
  • ft _nk
  • ۰
  • ۰

چرند

من رای ندادم....
باور کنید به هیچ دلیل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و ... نبوده!
بلکه فقط بدلیل خونه تکونی و اینکه دستم تا ارنج!!! توی کابینت های کثیفی بود که یکسال حتی رنگ اب ندیده ان چه برسه به مواد شوینده!
قبلشم همه ظرفارو شسته بودیم! یعنی توی مخلوطی از پودر لباس شویی و کاشی شور و مایع ظرف شویی!!! اونم بدون دستکش!
تازه وسطش گوشیم افتاده بود توی تشت مواد شوینده، که من بعد از ده دقیقه متوجه شدم و حسابی تمیز شد و در نتیجه از دیروز تا حالا بالای بخاری در حال سونای خشک بود!
میدونم خیلی خرم!
شبشم جوج زدیم با دامادا و خواهرا!خیلی خوش گذشت. مجید و ساره هم بودن (مجید شوهر خواهرم ساره اس که مشهدیه و چند روزی مهمونمون بودن!)
حامد هم اومد بود کلی بهم گفت برو رای بده منم هی گفتم ولــــــــــــــش کن!!!
+
فردا باید بریم ازمایش بدیم برای عقد. یه نمه استرس دارم و اینا!!
اخر هفته هم احتمالا بریم حللقه بخریم.
(چقد علامت تعجب گذاشتم!!!!))
+
خواهر شوهرم جهازشو نشونم داد. کلی توی دلم حسادت کردم ولی اخرش دلم براش سوخت....این همه خرج واسه چی اخه! پدرِپدر مادرشو در اورد!!!
+
هر وقت با سیستم پست میذارم یاد حرف شاهین روزخوش میفتم که گفت مثل استک همه چیزو خالی میکنی اینجا!

پ.ن:
مطلب مال قبل بوده نت نداشتم الان منتشر شد :)
  • ft _nk