خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۰
  • ۰

چوری رنگی

داریم میریم ماه عسل مشهد چند روزی هم پیش داداش حامد که تهرانه میمونیم. بعد از سه روز دوشیفت سرکار رفتن حامد، امروز که بیکار بودیم و میشد باهم باشیم همش به کارای الکی و گوش دادن به دعواهای بقیه گذشت بعدشم حامد ساعت 2 رفت سرکار 12 شب میاد. حال ندارم پته بدوزم برای همین اومدم نت گردی. این چند روز برای خودم میوه خشک کردم که خیلی خوب شدن و شربتای مختلف درست کردم و خوردم...
نصف برچسبای کیبوردم کنده شده اصن نمی فهمم چی می نویسم!!
یه خورده هنوز گیجم نمی فهمم مسئولیت زندگی ینی چی و یه خورده برام سخته بخوام یهویی خانم خونه باشم... هنوز دخترانگی هام باهامه!! :))

پ.ن:
توضیح عنوان: حامد میخواست جوجه بلدرچین بخره پرورش بده من گفتم دوس ندارم گفت چی دوس داری گفتم چوری رنگی!!
  • ۹۵/۰۲/۳۰
  • ft _nk

نظرات (۱)

  • نشسته خنده
  • مبارک باشه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی