داریم میریم ماه عسل مشهد چند روزی هم پیش داداش حامد که تهرانه میمونیم. بعد از سه روز دوشیفت سرکار رفتن حامد، امروز که بیکار بودیم و میشد باهم باشیم همش به کارای الکی و گوش دادن به دعواهای بقیه گذشت بعدشم حامد ساعت 2 رفت سرکار 12 شب میاد. حال ندارم پته بدوزم برای همین اومدم نت گردی. این چند روز برای خودم میوه خشک کردم که خیلی خوب شدن و شربتای مختلف درست کردم و خوردم...
نصف برچسبای کیبوردم کنده شده اصن نمی فهمم چی می نویسم!!
نصف برچسبای کیبوردم کنده شده اصن نمی فهمم چی می نویسم!!
یه خورده هنوز گیجم نمی فهمم مسئولیت زندگی ینی چی و یه خورده برام سخته بخوام یهویی خانم خونه باشم... هنوز دخترانگی هام باهامه!! :))
پ.ن:
توضیح عنوان: حامد میخواست جوجه بلدرچین بخره پرورش بده من گفتم دوس ندارم گفت چی دوس داری گفتم چوری رنگی!!
- ۹۵/۰۲/۳۰