خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۰
  • ۰
بعد استخر رفتن انقد لِه بودیم که حال غذا پختن نداشتیم واسه همین وقتی نشستیم توی سرویس که برگردیم زنگ زدم پیتزا ساندویچ دانشگاه و سفارش ناهار دادم.رفتیم ناهار خوردیم و بعدم اومدیم خوابگاه. نماز که خوندیم همه خوابیدیم... وای چقد سرم درد می کرد! چشمام می سوخت و نمی تونستم باز نگهشون دارم! از ساعت 4 تا 6.5 خواب بودم ولی چهل بار بیدار شدم...قیافم انقد خسته بود مهرناز می گفت موندم چطوری بیداری!!!برم یه زنگ به مامان بزنم دلم براشون تنگ شده! این هفته اگه آسمونم زمین بیاد من میرم خونه!!!
  • ۹۳/۰۹/۲۱
  • ft _nk

نظرات (۲)

  • خانم والیوم
  • خسته نباشی عزیزم

    چندوقته پیش ماما اینا نرفتی؟
    پاسخ:
    چهارشنبه که برم میشه 42 روز!!!!
  • خانم والیوم
  • الللللهیییییییییی
    پاسخ:
    :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی