خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۰
  • ۰

لالا لالالا

حوصلم سر رفته بسی بسیار....
هرچی اهنگ داشتم گوش دادم دیگه همشون تکراری شدن به نظرم...
اومدم خونه ابجی مریمم اون کاراشو میکنه من نگاه میکنم×
چقد بعضیا بعضی وقتا بعضی حرفایی که نباید بزنن با بعضی حرفای دیگه میزنن!
عاغا!!! خب شما وبلاگ منو دنبال میکنید من دوس ندارم وبلاگ شمارو دنبال کنم مگه زوره!!!
باشه حالا چون زیاد اصرار میکنید راجع بهش فک میکنم... ^_^
+
خبری از زن عمو جان در دست نیست...
+
امروز یه پارچه شلواری هم برای حامد خریدم گزاشتم رو پارچه پیراهنیش کادو کردم. یکی از گلایی که خشک کرده بودم و توی کمدم توی کارتن جعبه کفش نم زده بودن گذاشتم روی کادوش خوشگل شد.
+
وسط اس دادن به حامد میگم میخوای شام بخوری مزاحمت نمیشم میگه مراحمی، نکنه من مزاحمم؟؟؟
:|:|:|:| من چی بگم به این بشر!؟
چوپان! (زن داداشم میخواس فحش بده میگفت چوپان حالا نمی دونم فحش محسوب میشه یا نه!)
  • ۹۴/۱۰/۲۷
  • ft _nk

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی