من موضوعی برای ارائه روانشناسی ندارم! البته داشتم و موضوعم " آلزایمر" بود ولی دوستش نداشتم و میخوام عوضش کنم ولی حالا هرچی فکر میکنم موضوعی برای ارائه ندارم!دلم برای خونمون تنگ شده ~_~خیلی دلم میخواد خاطرات عید رو بنویسم ولی وقت نمیکنم (دروغ گفتم، حوصله اشو ندارم!)حالا پس فردا میانترم که دادم قول میدم بنویسم!!! قوول!!!!الهام دومی باز گند زده! من موندم این پسره (نامزدش) چرا بیخیالش نمیشه!!! مریم السادات می گفت لابد خیلی دوستش داره ولی خب وقتی دختره ازش متنفره محض غرور خودشم که شده باید بیخیال بشه...الهام زنگ زده به دوس پسر قبلیش که بیا ببینمت! دوس پسره هم برگشته گفته تو نامزد داری من نمیام!حالا نامزدش پیامکارو دیده!!! بقیشو ولش...اعصاب من یکی ریخته بهم انقد این الهامو نصیحت کردم گفتم نکن این کارارو !! برو به پسره بگو من نمی خوام با تو ازدواج کنم... مگه به خرجش میره!!؟؟ میگه بهش گفتم گفته حالا بعد یه سال و نیم الان نمیشه بهم بزنیم!!!! الکی میگه...اون پسری من دیدم اینقدر بی منطق نیست!!!انقد آهنگ تو لپ تاپم دارم و انقد همشونو گوش دادم دیگه به نظرم همشون تکرارین!!! دلم میخواد پاکشون کنم ولی بعضیاشونو دوس دارم!اووووف وقت و حوصله مرتب کردنشم ندارم!از الان کلی واسه تابستون برنامه ریختم...کاش زودتر امتحانامو به خوبی بدم و برم خونه!اول از همه باید یه سر سامونی به فایلای لپ تاپم بدم...بعدشم کلی لباس بدوزم ^_^بعدش کلی با حامد بریم خوشگذرونی *_*بقیشم سکرته!!!
- ۹۴/۰۱/۳۰