خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۰
  • ۰
حالم خیلی بده...بدجوری دلم گرفته و از لحاظ جسمی و روحی داغووونم!دندون درد و سر درد و معده درد همیشگی ولم نمی کنه! رفسنجونم که نمیشه دکتر برم...دلم برای سودابه تنگ شده...برای اون دو شبی که باهم رفتیم بیرون...برای شوخیاش...کلن برای خودش...و برای اینکه میخوامش!!با فرزانه صحبت می کردم گفت چرا وبلاگتو آپ نمی کنی!؟ انگاری یه دلیل و بهانه بود برای نوشتن...فرزانه اگه این مطلبو میخونی بهت میگم: ممنونم :)زهرا رفت...با مدرک کاردانی از دانشگاه اونم با 7 ترم درس خوندن فارغ التحصیل شد! نامرد بدون خدافظی رفت!سودابه تا الان اس نداده و دلم حسابی تنگشه! مهدی تا الان زنگ نزده (خداروشکر) و حسابی ازش متنفرم...مهرناز اومده رفسنجان و اولش باهام سرسنگین بود ولی بعدش خوب شد...بعدن فهمیدم چون عادت بود اعصاب نداشت و همینطور چون از شوهرش دور شده بود دل و دماغ نداشت!از هرچی به ذهنم و چشمم میاد می نویسم...راستی هفته آینده مهشاد جونم میاد رفسنجان و تا یه هفته میمونه پیشمون! دلم حسابی براش تنگ شده! امشب زنگ زد کلی حرف زدیم و خندیدیم...هفته دیگه میخایم بریم قشم سه روزه با تور...اگه جور بشه و به ها اوکی بشن عروسی آبجی رو میزنم تو دیوار و میرم قشم! کلی میخوام خرید کنم واسه خودم!لعنت به این ساعتای جفت!! الان  22:22دلم سودابه رو میخواد...پ.ن:نظر سنجی جدیده!
  • ۹۳/۱۱/۲۶
  • ft _nk

نظرات (۱)

تو اصلا از صدات معلوم نیست این مدلی هستی:/
پاسخ:
کدوم مدلی...؟؟؟ همه میگن اون طوری که بار اول منو میبینن، با اونی که در واقع هستم زمین تا اسمون فرق داره!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی