ازون شباییه که یه اتفاق مزخرف میفته و اعصاب نداری بعد دوستان هم بی نصیبت نمیذارن و هرچی میرسن میگن بهت و هرجور دلشون خواست باهات رفتار میکنن! اگرهم چیزی بگم که هیچوقت نگفتم!...من که هیچ وقت بهشون چیزی نگفتم و همیشه بعدها با یه کار دیگه بهشون فهموندم کار اون روزشون اشتباه بوده پس چرا اینا اینطورین هنوز؟؟؟ینی الان که دارم به این موضوع فکر میکنم سردردم شروع شد..قبلش داشتم به این موضوع فکر میکردم توی این روزها که حالم اینطوریه مثلن یهو حالم بد بشه ببرنم دکتر، اونم بگه فردا میمیری...نه ان یه خورده غیر واقعیه! آهان!...مثلن برم دکتر برای دندون درد بعد حالم توی مطب بد بشه اورژانس بیاد منم خونریزی داخلی کنم توی راه بیمارستان تموم کنم!!! آره این بدک نیست! تازه تا حالا آمبولانس از این نزدیک که ندیدم، اینطوری با یه تیر دو نشون میزنم! وای دستگاه شوک!!! وایسا ببینم اصلن دستگاه شوک توی آمبولانس هست!!؟؟ فک کنم باشه...خب موردای دیگه هم هست! مثلن ماشین بزنه بهم و درجا برم تو کما بعد اعضای بدنمو اهداکنن! تازه فرمشم پر کردم قبلن و دیگه مشکلی هم پیش نمیاد! چه فداکارانه! البته اونجوری من از خیابون رد میشم بعید نیست ولی بخدا همیشه خیلی با احتیاط ولی سریع رد میشم! (بابا پنجعلی درونم میگه: اه میخوای بمیری دیگه چرا احتیاط میکنی!!؟؟) راست میگه هاااا...اصلن شب بخوابم صب پا نشم!...خب این یه خورده پیره! ینی آدمای پیر بیشتر اینطوری میشن! میشه مثلن برم خودکشی...نه! میرم جهنم (بابا پنجعلی درونم میگه: نیست الان بمیری خدا یه راست میبرتت بهشت!!!)خب پس چطوری!!؟؟!!؟؟!!؟؟آهان!مثلن برم دکتر بعد بگه توی سرت یه توموره و این سردردها هم برای همینه! تا چند ماه بیشتر زنده نیستی...عالی میشه! البته یه خورده کلیشه ای میشه ولی خب باحاله!مثلن منم فک میکنم الان این چندماه باید چی کارکنم...مثلن اگه اعضای خانوادم هم ندونن خیلی بامزه تر میشه! مثلن فقط عشق همیشگیم بدونه و اونم با من درد بکشه! (البته من راضی نیستم کسی درد بکشه و چون اصولن در عمرم عشقی نداشتم که بخواد همیشگی باشه واسه همین گفتم فقط اون درد بکشه!!!)خب بسه هرچی خوشحال شدی، خر ذوق شدی، کیف کردی و....من قرار نیست بمیرم...چون خیلی به طرز کاملا مزخرفی بدبختم!
- ۹۳/۱۰/۱۴