نمی دونم چرا اینطوری شدم...البته به هر کی بگی میگه خب فصل امتحانات و استرس و این حرفا!سرم که همش درد میکنه دیگه انگار بهش عادت کردم و جدیدا چشمام هم خیلی درد میکنه و می سوزه!یه سری مشکلات مربوط به معده که داشتم و خوب شده بودم ولی دوباره دارم احساسشون میکنم و اینا باعث میشه یکی از لذت های دنیایی به نام غذا خوردن برات عذاب آور بشه. درد قفسه سینه رو هم به اینا اضافه کنید! و همینطورمشکلات کبد!!!جدیدا خیلی زود خسته میشم و اصلن حس درس خوندن ندارم...احساس میکنم مغزم داره تموم میشه! خخخخخولش کنید اصن، هرکی اینا رو بخونه با خودش میگه انگاری اومده مطب دکتر! بیخیال من دیووونه شدم! (بابا پنجعلی درونم میگه :نه که قبلن نبودی!!)
- ۹۳/۱۰/۱۱