بعد از 9 روز کامل و خورده ای تفریح، خوش گذرونی، مهمونی، دَدَر دودور، بخور و بخواب (اینو الکی گفتم چون همش در حال کار بودم!!! بعععععله!)، و استراحت، فردا وقت رفتنه!فردا صبح خاله جان میرن یزد که اون یکی خاله جان رو ببرن دکتر و من رو هم سر راه که از رفسنجان می گذره، می رسونن دانشگاه!اصلن دلم نمی خواد برم...البته دلم واسه دوستام تنگ شده ولی وقت امتحاناته و من هم که میانترم معادلات و ریاضی رو خراب کردم اصلن نمی خوام چشم تو چشم استادا بشم...ای واااااای!امروزم که دوستان حسابی مارو جلوی اون یکی دوستان ضایع کردند!!! فقط می ترسم طرف منو تو دانشکده ببینه با لنگه کفش بیفته دنبالم!کاش زود تموم شه بیام خونه....نه...دلم میخواد برم کوه!مگه چیه؟! دلم کوه می خواد خب!!!!
- ۹۳/۱۰/۰۵