خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

خاطرات روزانه

برای اینکه یادم بماند چه بودم و چه کردم....

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۰
  • ۰
1. از جمعه که رفته بودیم استخر (به قول مهشاد؛ اسلخ!! )  خواستم پستشو بذارم ولی وبلاگم قاطی کرده بود و نمی تونستم پست بذارم یا نظراتو جواب بدم. واسه همین از دسترس خارجش کردم و بعضی بچه ها گفتن چی شده و اینا...خواستم عذر خواهی کنم!حتی به فکر این افتاده بودم که وبلاگمو جابه جا کنم ببرم روی بلاگ بیان که هنوز نشده ولی تو اولین فرصت منتقلش می کنم!2. دیروز که اربعین بود نتونستم هیچ مراسمی برم 3. امروز از 10 صبح تا 5 عصر همش کلاس داشتم و کلی خسته بودم، حالا با این شرایط صبح دلپذیرم با خواب افتادن و دیدن جناب ارشد آغاز شد! ده دقیقه مونده بود به ده و من تازه از خواب بیدار شده بودم! در عرض ده دقیقه سریع لباس پوشیدم و یه تی تاپ شوکولاتی داشتم گذاشتم توی کیفم به اضافه چهار تا دونه خرما! سریع پریدم سمت در و بدو بدو اومدم داشتم می رسیدم به سلف که باید ردش می کردم و برم دانشکده فنی ولی...-این کیه داره میاد؟؟ چقد آشناست!!!-( و اون داشت میومد)- عـــــــــــــــــــــه!! این که ارشده!!!در همون حال که داشتم می دویدم دیگر نمی تونستم بیشتر از این تند برم واسه همین مسیرمو عوض کردم ازون طرف باغچه جلوی سلف رفتم و اصلا به هیچ صدایی توجه نکردم!!!4. دیشب انار دون کرده بودم الان با مهرناز و مهشاد خوردیم!5. امشب تولد مینا بود (همزمان تولد نیلو هم بود!!) واسه همین رفتیم بلوک نیلو اینا و کلی مسخره بازی و شادی و اینا دیگه!!! بقیش سانسوره!!!6. مهرناز رفته سوپ بپزه که شام بخوریم!!! دیشب طبق تحقیقاتی که داشتم خوردن مواد غذایی از جمله: چای، نسکافه، کاپوچینو، هات چاکلت، چربی، هله هوله، شیرینی زیاد، مواد غذایی غیر طبیعی و... برای خودم ممنوع کردم! در عوض تا دلم بخواد باید سبزیجات بخورم! هم به خاطر بیماری قبلیم، هم بیماری جدیدم، و همینطور بیماری های آتی!!!!7. چهارشنبه میرم خونه!!!
  • ۹۳/۰۹/۲۳
  • ft _nk

نظرات (۲)

  • انسان مجازی
  • ان شاالله همیشه شاد و سلامت باشید

    مریضی ها رو هم نترسید خدا شفا میدهد


    پس بخورید بیاشامید ولی اسراف نکنید
    پاسخ:
    ممنونم بله، ان شا الله! چشم :)
    خونه...
    چقد دلم تنگ شده واسه خونه....
    من نمیرم تا بین دو ترم...
    پاسخ:
    ای وای... من تا الان 40 روزه که نرفتم... من که اصلا به هیچ کسی وابسته عاطفی نبودم، دارم داغووون میشم!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی