محمد پسر دختر عمه ام (فرشته خانوم) دانشگاه ما قبول شده...خخخخختجرب? بود چقدم درس م?خوند همشم م? گفت م?خواد پرستار? بخونه ول? ب?چاره ا?نجا ش?م? قبول شده!!!!فردا دحوالارضه...کاش بشه روزه بگ?رم...دلم مشهد م?خواد...دلم مامانمو م?خواد...دلم م?خواد زودتر برسم وسط ترم...سر به سر م?لاد (هم کلاس? و همگروه? و...) گذاشتم کل? خند?د?م...هنوز داره فحش واسم م?فرسته....رفتم حموم هنوز لباسام تو? بالکنه...حسش ن?ست....تازه خوبه من رفتم حموم ، م?نا هنوز حمومم نرفته!!!!!سرعت ا?نترنت داغووونه... حلزونو رد کرده...اَه خ?ل? اعصاب خورد کنه...ف?لترشکن فعال کردم برم ف?س بوک ?ه چرخ? بزنم، بچه ها? دانشگاه بعض?اشون پ?ج ها? جذاب? دارن!مر?م امروز از مشهد برگشته ?زد فردا م?اد دانشگاه...وا? دلم واسش تنگ شده!چقد خل باز? داشت?م باهم!هع???....برم بخورم...الان خودم دم کردم....پ.ن:هنوزم خاطرات ستاره دار ندارم...دور?...
- ۹۳/۰۶/۲۹